مادرانه

از وقتی به دنیا آمدی لذت بخش ترین کار دنیا در آغوش گرفتنت بوده، چه وقتی که آرام و بی صدا پلک هایت را  می بستی و می بندی چه وقتی که با چشمهای باز و کنجکاو دنبال کشفیات تازه در جهان خودت می گردی. همیشه بیاد داشته باش که مادرت از آن دسته مادرهایی نبود که منتظر بود تو بخوابی و اون با سرعت به سمت کارهای خودش بدود. حتی اگر قرار بوده غذایی برای خوردن آماده نباشه، ترجیح دادم نان و پنیر نوش جان کنم ولی تو را از آغوش خود جدا نکنم.
شاید مادر عجیبی هستم، شاید تو را به خودم و خودم را به تو زیادی وابسته کرده باشم ولی لذتش را هم من و هم تو برده ایم. دل می خواهد همه لحظه هایمان به عطر بوی جان و نفس هم آغشته باشد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

تغافل

تصویر یک رویا

سخت ترین کار دنیا